رسا گل پسررسا گل پسر، تا این لحظه: 10 سال و 10 روز سن داره

. . .رسا نفس مامان و بابا

تو خود بهشتی ( 21 ماهگی دردونه مامان )

        پسرم ...   زیباترین حضور عاشقانه زندگی ام   21 امین ماهگردت مبارک                   عزیز دردونه مامان ببخش منو که پست تبریک ماهگردت رو دیر گذاشتم آخه شما نازدونه مامان دیگه وقتی برام نمی زاری تا بیام پست جدید بزارم . همش دوست داری که با هم بازی کنیم منم تا اونجا که می تونم باهات بازی میکنم و یه وقتایی هم که از بازی کردن خسته میشم و دراز میکشم زودی میای سراغم و همش میگی پاشم و هی دستمو میگیری و میکشی تا بلند شم و باهات ب...
11 بهمن 1394

20 ماهگی ماه من ، ماهک من

    شعری خواهم سرود بر وزن تو که تمام مصرع هایش ، هم قافیه باشد با چشمانت . . . . . ماه من ،  ماهک من رسای من . . 20 ماهگیت مبارک 21 ماهگیت مملو از شادی و سلامتی             پرنس کوچولوی من شما تو این ماه کنجکاوتر و باهوشتر و شیطونتر شدی و من نتونستم زیاد ازت عکس بگیرم فعلا این چند تا عکس باشه برا یادگاری این ماهت ولی کلی از شیرین زبونیات و شیطونیات رو تو پست خاطرات و رو...
26 آذر 1394

19 امین ماه از لمس بودنت مبارک پاره تنم ، رسایم

    دیشب برای 19 امین ماهگردت یک سبد ستاره چیده ام تکه ای ازماه را و یک شاخه نیلوفر و تو متولد می شوی و من عاشق تر می شوم 19 امین ماه از لمس بودنت مبارک رسای من         عزیز دلم  پسر شیرینم تو این ماه یعنی 19 ماهگی دوتا شیرین زبونی به شیرین زبونیات اضافی کردی یکی اینکه میگی آقا واه واه که البته اینم ماجرا داره آخه یه روز من و شما تو خونه تنها بودیم و من خواستم ببرمت دسشویی که شما اونجا برا اولین بار سوسک دیدی وقتی هم که بابایی اومد خونه بهت گفتم رسا به بابایی بگو که آقا سوسکه رو کجا دیدی بعدش یهو از دهنم پرید و ادامه...
24 آبان 1394

روزهایی از جنس پاییزی

  پسرم ، رسای من ، دردانه مادر پنجره را باز کن هوا دلش هواىِ عاشقى کردن مى خواهد، هوا دلش قدم زدن روى برگ ها را مى خواهد، خودت را به باران بسپار ، دستانت را باز کن، سرت را رو به آسمان نگاه دار، بگذار قطرات باران خیسىِ چشمانت را بشوید، نفس بکش،در میان پاییز نفس بکش، هر جه خواهی آرزو کن ، فصل فصل قصه هاست عزیز دردونه مامان اینم از عکسای 19 ماهگیت ( آبان 94) ت...
23 آبان 1394

دومین محرم پسرم

ای حسین جان ما در دسته ی عاشقان علم بر دوشیم بعد هزار و چارصد سال هنوز با یاد لب تو آب را می نوشیم (سلام بر حسین)     اولین محرم رسا جونم 93.8.9 ( مراسم شیرخوارگان ، تبریز  ) تو سن 6 ماه و 19 روزگی دومین محرم رسا جونم 94.7.1 ( تاسوعای حسینی ، تهران ) تو سن 18 ماه و11 روزگی رسا جونم کنار علم هیئت مکتب تشییع (ایام محرم تهران که باشیم بابایی تو عزاداری های این مکتب شرکت میکنه ایشالله روزی برسه که رسا و بابایی با هم برن هیئت برا عزاداری آقا امام حسین ایشالله ) ...
3 آبان 1394

پسرم ، همدمم داره بزرگ میشه (شکر خداجونم )

     18 ماه عاشقی با فندق خان خونمون بفرمایید ادامه مطلب     سلام به همدم مامان آرزو پسر عزیزم شکر خدا داری  بزرگ و بزرگتر میشی الان شما 18 ماه تموم شدی و من از این که درک و فهمت نسبت به دور و اطرافت بیشتر شده بیشتر احساس خرسندی میکنم و خدایم را بیشتر و بیشتر شکر میکنم. رسا جونم تو این 18 ماه شما کلی دلبری کردی و هر روز داره به این دلبریات اضافه تر می شه. مامان فدای اون قد وبالای پسر نازش بره که شیطونیاتم که دیگه دلمو برده وقتی تو خونه میگردی و شیطونی میکنی ریخت و پاش میکنی درسته یکم غر میزنم ولی عاشق این کاراتم به قول مامانم بچه باید شیطون و پرانرژی با...
2 آبان 1394