. . .رسا نفس مامان و بابا

        عسلکم امسال دومین سال بود که شما تابستون گرم رو پشت سر گذاشتی در واقع 15 و 16 و 17 ماهگیت رو تو تابستون گرم ، پر از شادی و هیجان تجربه کردی و ....   بفرمایید ادامه مطلب                                    عسلکم امسال دومین سال بود که شما تابستون گرم رو پشت سر گذاشتی در واقع 15 و 16 و 17 ماهگیت رو تو تابستون گرم ،پر از شادی و هیجان تجربه کردی و قشنگتر از همه اینکه امسال دومین ماه رمضون بود که روشنی بخش سفرمون بود...

    مرا هزار امید است و هر هزار تویی       aaz     پسرم ، همدمم این چند تا عکس یه هدیه کوچولو از طرف من و بابایی برا شما عزیز دردونه خونمونه که در تاریخ   94.7.6   روز دوشنبه تو سن 18 ماهگی در آتلیه آوا به ثبت رسیده امیدوارم همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه نازنینم . ...

            وروجک خان من عاشق ماشین و غام غام اینجا همش دستات رو ول میکردی و دست میزدی و میخندیدی  آخه این سفینه همش میچرخید و تکون میخورد شما هم عاشق چرخیدن دور خودتی به خاطر همین خیلی دوست داشتی و همش دست میزدی منم نگرانت میشدم که نیفتی که دیگه نتونستم از اون لحظت عکس بگیرم   لوک خوش شانس من     شما سوار هواپیما و ماشین میشدی منم گیم هاشو بازی میکردم     ...

    بفرمایید ادامه مطلب ...     اینم از لوگو و کوبه ماهی و حلقه هوش و کتابهای مو مشکی ناز من کوبه ماهی : تقویت هوش ، تقویت لامسه ، آموزش رنگ ، هماهنگی چشم و دست ، آموزش اشکال لوگو : تقویت هوش ، تقویت لامسه ، آموزش رنگ ، هماهنگی چشم و دست حلقه هوش : تقویت هوش ، تقویت لامسه ، آموزش رنگ ، هماهنگی چشم و دست ، تشخیص کوچک و بزرگ   به کمک کتاب حیوانات اهلی با حیوانات و صداهاشون آشنا شدی و وقتی ازت میپرسم صداهاشون رو در میاری و بالاخره بی بی انیشتین که شما قبل از اینکه به دنیا بیای مامانی عاشق این بسته آموزشی...

        پسرم ، عزیزترینم به خود می بالم که فرزندی چون تو دارم و از خدای خویش بیش از همیشه سپاسگزار وجود نازنینت هستم ، پس ... همیشه باش ... همین قدر نزدیک ... همین طور مهربان و پاک ... همین اندازه ستودنی ...       قشنگم، نازم  15 امین ماهگردت مبارک   ...

    پسرم ، شیرینم هفته پیش یعنی 94.4.9 شما گل پسر مریض شدی شب دوشنبه که می خواستم بخوابونمت خیلی گریه کردی بعد یه مرتبه کل غذایی که سر شام خورده بودی بالا آوردی الهی مامان فدات بشه منم اصلا فکرشو نمی کردم که حالت بهم میخوره که نمی خوابی و همش گریه می کنی منم همش اصرار که باید بخوابی که یه دفعه اون طوری شد دیگه اون شب هیچ کدوممون خواب نداشتیم شما هر 2 ساعت یکبار حالت بهم می خورد تا می خواستی آب  بخوری یا شیر استفراغ میکردی خلاصه تا صبح صبر کردیم از ساعت 6 صبح هم تب کردی دیگه صبح بردیمت دکتر .  دکتر گفت این یه ویروسه و ایشالله تا سه روز خوب میشه گل پسر ، برات دارو نوشت و گفت اگه فردا اسهال داشت و تبش هم قطع...