22 ماهگی آقا پسر ، قند عسل

و امروز دوباره متولد می شوی

و شمع ها ، که سهم توست از زندگی

و ستاره هائی که به میهمانی آمده اند

و شکوفه هائی که دوباره خواهند شکفت

و عطری که نصیب پروانه هاست

و تو سهم من از تمام زندگی

22 ماهگردت مبارک پاره تنم

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شیرین تر از تو مگه میشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خبر خبر خبردار    :   یه کلمه مهم که به لیست شیرین زبونیای این ماهت اضافی شد و من و بابایی از شنیدنش کلی ذوق کردیم گفتن اسمت رسا  تو 22 ماهگی بود اونم به چه نازی و شیرینی که وقتی میگی قند تو دلم آب میشه چیکار کنم اخه مامانم دیگه ، قربون پسر گلم برم که هر روز و هر روز از بابت داشتنش به درگاه خدا جونم شکر میکنم که هر لحظه منو از وجود نازنینت با کارهای شیرینت منو سیراب میکنه شکر خداجونم شکر.

از اونجایی که شما آقای اهل ذوق و هنر به موسیقی و نانای علاقه داری بابایی هم برات یه سنتور خوشگل گرفت تا گل پسر نانای بزنه حالا بماند که چوبهای سنتور رو یه وقتایی مثل میکروفون جلو دهنت میگیری و از خودت صدای آواز در میاری که من کشته مرده این حرکتتم اخه فدات بشه مادر تو چقد ملوسی .

مامانی دورت بگرده چند هفته پیش یکم سرفه میکردی که به نظرم زیاد جدی نیومد ولی بعد یک هفته تازه سرفه شروع شد و چند روزی سرفه خشک بعدشم خلطی که دیگه بردیم پیش دکترت بعد چند روز یه سرماخوردگی هم بهش اضافه شد و دیگه نور علی نور شد صبح که از خواب بیدار شدیم دیدم صدات کلفت شده و همش گریه میکنی فهمیدم که گلوت چرک داره بازم بردیم دکتر و خلاصه الان بعد سه هفته تازه داری خوب میشی البته گوش شیطون کر آخه مامانی طاقت مریضی تو رو نداره  .  خدا جونم ازت می خوام همه کوچولوهارو خودت سالم و سلامت نگهشون داری  رسا جون منم همین طور .

چند وقت پیش با اسکایپ داشتم با خاله صحبت میکردم که شما متوجه خاله و آجی شدی دیگه دست بردار نشدی و همش میگفتی آجی ، باجی ( همون خاله جون که از زبون من اون طوری میگی ) دیگه حالا تا لب تاپ رو میبینی همش میگی آجی باجی یعنی باز کن تا من ببینمشون اونا هم که قربونشون برم وقتی شما رو میبینن دیگه همش قربون صدقت میرن و همش بوست میکنن و هی ازت در خواست تلفظ کلمات جدید میکنن دیگه چیکار میشه کرد عزیز دردونه ای دیگه.

کتاب و قصه خوندن هم براهه بیشتر وقتا کتاب قصه هاتو میاری و خودت هم دراز میکشی و از منم می خوای کنارت رو تخت دراز بکشم و برات بخونم کتاب قصه چرا خدا به فیل خرطوم داد رو خیلی دوست داری همش اونو میاری تا برات بخونم دیگه انقد اونو با خودت این ور اون ور بردی که ورق هاش پاره شده و منم دیگه اون صفحه هایی رو که افتاده از حفظ برات می خونم  الهی مادر دورت بگرده امیدوارم که همیشه همین طور با کتاب دوست باشی .

رسا جونم این چند مورد از این ماهت یادم بود که برات اینجا ثبت کردم اگه یادم بیافته بازم اینجا برات ثبت میکنم فدای پسر گلم برم ایشالله که همیشه تنت سالم و لبت خندون باشه جیگر مامان.